۱۳۸۷ بهمن ۲۱, دوشنبه

ستاره بازی، محض ثبت در تاریخ

پیش نوشت: این پست به مرور کامل می‌شه. فعلن یه چرک‌نویسه محض اعلام موجودیت. الانم باید برم سر کلاس!


صداها **
شروع و میانه‌ی فیلم و ساختار کلی و بازی‌هاش خوبه ولی پایان بد و بی تاثیری داشت و رو هوا ول شد. می‌شد هرجای دیگه‌ای تموم بشه.

دوزخ، برزخ، بهشت 2/1**
کارگردان و فیلمنامه‌نویس اگه یه ذره کمتر محافظه‌کار بودن و با جسارت بیشتری ایده‌شون رو پروار می‌کردن فیلم می‌تونست خیلی بهتر بشه با این حال من ازش لذت بردم.

بیست 2/1***
بازی‌ها و ساختار فیلم فوق‌العاده گرم بود و جزئیات انقدر خوب از کار در اومده بود که بعد از فیلم احساس می‌کردی بوی روغن گرفتی. فقط آخر داستان یه ذره زیادی گل درشت تموم شد. کارگردان و چند تا از بازی‌گرهای فیلم احتمالن سیمرغ بگیرن.

عیار 14 *
سرد، خنثی، داستان و بازی‌های بد و اشتباه فراوان. نمی‌دونم چرا منتقدها این قدر از فیلم بی‌خودی تعریف کردن. لابد دلشون نیومده کارگردان نفس عمیق رو بنوازند.

امشب شب مهتابه 2/1
ایرج قادری جدید ولی یه ذره کاربلدتر!

اشکان، انگشتر متبرک و چند داستان دیگر 2/1****
پدیده‌ی جشنواره امسال. تا حالا کوئنتین تارانتینوی ایران رو کسی بهتون معرفی کرده بود؟ شهرام مکری لحن کمیک و ابزورد کیل‌بیل و ساختار پالپ‌فیکشن رو توی یه فیلم ایرانی انقدر خوب به کار بردن که سرتاسر فیلم یه مشت انسان فرهیخته در حال قهقهه زدن از روی لذت ناب بودن. یه فیلم فرمالیستی شاهکار که توی وانفسای خفقان‌آور معناگرایی‌ای که توش گیرکردیم مثل اکسیژن می‌مونه. اگه برای این فیلم رای‌‌گیری می‌شد حتمن جزو منتخبین مردم بود. فیلمی گرم و گیرا با لحنی سرخوشانه و پر انرژی با بازی‌های بازیگرهای جوانی که همه‌شون پس‌زمینه‌ی تئاتر دارن. توی دهن همه‌ی کسانی که می‌گن تئاتری‌ها اغراق شده فیلم بازی می‌کنن می‌خوره با این فیلم. می‌گن فیلم کوتاه طوفان سنجاقک‌ها هم پارسال به همین باحالی بوده. فقط کمی (یه ذره!) وسط‌های فیلم از ریتم می‌افته. کاش یه تدوین دوباره بشه یک سوم پایانی فیلم مخصوصن قسمتهای سرقت کمی ریتمش تندتر بشه. البته اینی که می‌گم در مقایسه با بقیه قسمت‌های خود فیلمه‌ها. اگه بخوایم با بقیه فیلم‌های ایرانی مقایسه کنیم همین سکانس‌ها رسماً مرسدس بنز تشریف دارن!

درباره الی... *****
شاهکار. به خاطر تاثیرگذاری باورنکردنی فیلم، برای کسانی که اخیرن عزیزی رو از دست دادن مناسب نیست و می‌تونه آزاردهنده باشه. این فیلم چندین سایز از قواره‌ی سینمای ایران بزرگتره و با بهترین فیلم‌های روز دنیا رقابت می‌کنه. بازی‌های بازیگران، کارگردانی، فیلمنامه، تدوین... هیچ چیزی توی این فیلم نیست که بشه روش به عنوان یه ضعف انگشت گذاشت و اصلن این چیزها چه اهمیتی دارن؟ وقتی فیلم شروع می‌شه دیگه کی یادشه که چند ساعت صف وایساده و با چه شرایطی وارد سالن سینما شده و داره فیلم می‌بینه؟ وقتی فیلم شروع بشه این خود خود تماشاچیه که می‌ره مسافرت شمال و توی ویلا پانتومیم بازی می‌کنه و نگران می‌شه و آوار روی سرش خراب می‌شه. اگه فیلم رو ندیدین به هیچ وجه داستان رو قبلش نخونین. هر جا خلاصه‌ی داستان رو دیدین بدون تردید چشمتون رو ببندین و لذت کشف یک شاهکار رو از خودتون نگیرین... البته اگه خبرهای بد واقعی نباشه و اکران بشه.

وقتی همه خوابیم ****
استاد عصبانی پا روی دم آدم‌های بانفوذ گذاشته و اون‌ها هم بی‌تعارف دارن به توپ می‌بندنش. نبرد تن به تن نابرابر.

صندلی خالی **
فیلم آوانگارد و زیادی فرمال بود. من خیلی بدم نیومد ولی کم کسی ممکنه این رو به عنوان یه فیلم بتونه تحمل کنه. پر از ایده‌های جدید که خیلی‌هاشون خوب درنیومده و فیلم‌در‌فیلم‌های مکرر.

تردید ****
برهر کسی که به تئاتر و سینما نگاهی جدی داره واجبه که بره این فیلم کلاسیک دوست داشتنی که برداشت آزاد و ایرانیزه‌ای از هملته رو ببینه. توی سینما به نظرم اومد واروژ کریم مسیحی یه جاهایی داره شبیه بهرام بیضایی دیالوگ می‌گه و میزانسن می‌چینه ولی خب احتمالن به خاطر اینه که فیلم کلن میزانسن‌ها و دیالوگ‌های تئاترال داره و تو ایران کی رو داریم به جز بهرام بیضایی و گاهی حمید امجد و یکی دو نفر دیگه که چنین آثاری داشته باشه؟ لابد به همین دلیل این مقایسه پیش میاد. همون طور که که از هر فیلمی که از هملت برداشت شده و هملت درونمایه‌ی اصلیشه انتظار می‌ره، تردید فیلمی کاملن کلاسیکه. به همین دلیل فیلم مورد علاقه‌ی من نیست. من از هیچ چیز کلاسیکی توی زندگی خوشم نیومده! ولی دلیل نمی‌شه که اعتراف نکنم تردید فیلم خیلی خوبیه. خیلی خوب داستان می‌گه، بازی‌ها خوبن و ریتم فیلم با وجود زمان حدود دوساعت و نیمه کند و خسته کننده نیست. همه چیز سرجای خودشه و البته چیزی هم نیست که شما رو غافلگیر و هیجان‌زده کنه. همون طور که از یه چیز کلاسیک انتظار می‌ره!

بی‌پولی ****
بی‌پولی شاهکار نیست ولی فیلم خیلی خوبیه که هم مخاطب عام رو کاملن ارضا می‌کنه هم شریفه و برای مخاطب جدی سینما هم چیزی کم نذاشته. بازی لیلا حاتمی خیلی خوبه ولی بهرام رادان یه ذره تکرار سنتوریشه البته باز هم خیلی خوب بازی می‌کنه و به وضوح پیشرفت کرده. بازی‌ها و شخصیت‌ها و مناسبت‌هاشون خیلی خوب و بامزه در اومدن. داستان فیلم رو باید همین‌جوری که هست پذیرفت. اولن که یه فیلم کمدیه و دومن خیلی هم دور از یه زوج طبقه‌ی متوسط رو به بالا نیست که برای زمان محدودی توی موقعیت مشابهی بیفته و بی‌پول بشه و نخواد خودش رو هم از تک و تا بندازه. شاید کسانی که این داستان رو باور نکردن یا طبقه‌شون فرق داره یا هنوز پیش نیومده که بی‌پول بشن! من که خیلی خوب داستان رو درک می‌کنم و می‌پذیرم و در طول فیلم با وجود این‌که تا سه نصفه شب طول کشید لحظه‌ای خسته نشدم و بارها قهقهه زدم!


زادبوم، شبانه‌روز، بی‌پولی، صندلی خالی، تردید و یازده دقیقه و سی ثانیه رو نتونستم ببینم. می‌گن سه چهارتای اولی فیلم‌های خوبین. ما که ندیدیم.

پی نوشت: پاکنویس؟ هه! من کی تاحالا چیز پاکنویس شده توی وبلاگ گذاشتم؟ اصلن مگه وبلاگ جای پاکنویس کردنه؟ اون هم برای منی که یه عمره دارم چرک‌نویس می‌نویسم؟ فردا باید برم کلاس سه روز هم برنمی‌گردم، پس قطعن این ویرایش نهایی این پسته.

پی نوشت 2: هنوز مکستون رو نبسته بودم که یهو یادم اومد یادم رفته از جشنواره‌ی فجر به این خوبی تشکر کنم. توی این پونزده سالی که جشنواره‌ی فیلم فجر رو دنبال کرده‌ام به جز سال‌های خیلی دور کم پیش اومده جشنواره‌ی به این خوبی و پرباری و مرتب منظمی با فیلم‌های خوب زیاد و سانسورهای کم و سینماهای خوب و امکانات مناسب ببینم. چی شده که یهو امسال این همه فیلم خوب و عالی تولید شده؟ شاید داستان زایش خلاقیت هنری موقع ازدیاد فشار سانسور؟ درباره‌ی الی و اشکان و انگشتری... جدن غیر قابل مقایسه با تمام فیلم‌های تاریخ ایرانن و بیست و بی‌پولی و تردید هم خیلی خوبن. وقتی همه خوابیم هم صرف‌نظر از عصبیت و خشم جاری در فیلم واقعن فیلم خوبی بود و گوهر نایابی از استاد سینمای ایرانه. حتی فیلم بدی مثل امشب شب مهتابه هم باز خیلی بی آبرو و حیثیت نبود. سینمای ایران داره بالغ می‌شه؟ یا این که اتفاقی بوده؟

(***** شاهكار/ **** عالي/*** خوب / ** متوسط / * ضعيف / 0 بي‌ارزش)

هیچ نظری موجود نیست: