۱۳۸۶ بهمن ۲, سه‌شنبه

پشمینه‌پوش تندخو

آن کیست کز روی کرم با من وفاداری کند
برجای بدکاری چومن یک‌دم نکوکاری کند

اول به بانگ نای و نی آرد به من پیغام وی
وان‌گه به یک پیمانه می با من هواداری کند

پشمینه‌پوش تندخو کز عشق نشنیدست بو
از مستیش رمزی بگو تا ترک هشیاری کند

۱۳۸۶ دی ۲۶, چهارشنبه

in these latter days

در این روزها لینکدونی یک طنز ناخواسته است.

۱۳۸۶ دی ۲۲, شنبه

کله رادیویی - مِه‌بارون

A film with Radiohead in it made for New Year's Eve, 2007. Features every song on their new album IN RAINBOWS, the "physical manifestation" out now in stores.

Get the new album on CD and VINYL at the link below:
http://radiohead.shop.musictoday.com


کله رادیو - مه‌بارون - رنگین کمون

۱۳۸۶ دی ۱۲, چهارشنبه

خداحافظی با بالاترین 2!

{پس نوشت: مال بد بیخ ریش صاحبش! (خداحافظی با بالاترین- قسمت اول!)}
14- بالاترین و به طور کلی‌تر وب‌گردی به طور مشخص نوعی اعتیاد به همراه داره. شما ازش یه عالم اطلاعات می‌گیرید ولی عملاً نود درصد این اطلاعات به دردی نمی‌خوره و کاربرد نداره. کلی دوست و آشنا پیدا می‌کنید اما عملاً و در عالم واقع هیچ کدوم از اون‌ها رو نمی‌شناسید و ارتباطی با هم ندارید. می‌تونین روابط اجتماعی گسترده داشته باشید ولی چیزی که در عمل اتفاق می‌افته اینه که شما از روابط اجتماعی واقعی و خارج از دنیای مجازی دور می‌شید. شما می‌تونید در محیط وب بسیار اجتماعی و مشهور بشین ولی به همون اندازه در واقعیت منزوی و دور از جامعه می‌شید. هر چه این منزوی شدن بیشتر و شدید‌تر بشه شما ناچارید برای جبران رضایت روحی از دست رفته‌تون بیشتر در وب و سایت‌هایی مثل بالاترین دنبال روابط اجتماعی بگردید و هر چه در محیط مجازی بیشتر بمانید بیشتر و بیشتر در زندگی واقعی منزوی و خانه نشین می‌شوید. این یک پروسه‌ی واقعی و کامل اعتیاد است. شما در وب عکس‌های خارق‌العاده و دلنواز و هوش‌ربای زیادی می‌بینید اما هرگز بوی یک گل یا وزش نسیم یا تابش آفتاب بر روی پوستتان را حس نمی‌کنید و انگشتان‌تان نرمی کفل زیبارویی را لمس نخواهد کرد. شما در وب با یک کلیک دنیا را در می‌نوردید و سوار بر امواج می‌شوید و از بالای ابرها پرواز می‌کنید و به عمق اسرار‌آمیز‌ترین و مخفی‌ترین قلعه‌ها رسوخ می‌کنید اما در دنیای واقعی آن قدر بی‌حرکت نشسته‌اید که ساعت‌هاست باسنتان درد گرفته ولی فراموش می‌کنید کمی جابه‌جا شوید، سلول‌های بدنتان دچار کمبود آب شده‌اند ولی تا آشپزخانه نمی‌روید تا یک لیوان آب بخورید، مثانه و روده‌هایتان از شدت عدم پاسخگویی به نیاز آن‌ها برای تخلیه در حال بیمار شدن هستند ولی به دست‌شویی نمی‌روید زیرا مشغول یک بحث داغ با یک مخالف سیاسی ناشناسید یا مشغول معاشقه با زیبارویی آن سوی آب‌ها هستید یا روی امواج لینک‌ها مشغول موج‌سواری و جمع‌اوری اطلاعات فراوانی هستید که به سوی شما در حال فوران هستند.
دنیای وب و اینترنت و سایت‌هایی مثل بالاترین که فیلتری برای اطلاعات جذاب و بحث و تبادل نظر و یافتن همفکران درباره آن است بسیار دلفریبند، بسیار اطلاع دهنده‌اند و به همین نسبت مخرب و غیر واقعی و به دردنخور! تقریباً کاربری در چنین سایت‌هایی نیست که به شوخی یا جدی صحبت از اعتیاد خود به آن سایت و عدم توانایی ترک آن نکرده باشد. این دقیقاً مشابه رفتاری‌ست که معتادین به مواد مخدر دارند. آن‌ها به شوخی یا جدی می‌دانند معتادند و در ذهنشان چیزی همیشه از این موضوع ناراضیست اما توان قطع وابستگی خود را ندارند. مواد مخدر به آن‌ها لذت‌های بسیار جذاب و دلفریبی می‌دهد، بر فراز ابرها پرواز می‌کنند، جهان را درمی‌نوردند، به تفکرات و مکاشفات عمیق دست می‌یابند و با افراد مشابه با خود روابط عاطفی و اجتماعی زیادی برقرار می‌کنند اما به همان نسبت که از آن‌ها استفاده کنید بیشتر از جامعه و واقعیت فاصله می‌گیرید و به همان نسبت از خودتان و سلامتی ذهنی و فیزیکی‌تان غافل می‌مانید و دور می‌شوید.
من یک معتادم و همین لحظه- نه فردا و نه وقت دیگری- ترک می‌کنم!

مال بد بیخ ریش صاحبش! (خداحافظی با بالاترین)

1- بالاترین به طور مشخص شمشیر را از رو بسته. انتخاب کاربری با عقاید و گرایشات تند و آشکار مذهبی و وابستگی او بالاترین balatarinبه یکی از بدنام‌ترین محافل و گنگ‌های بالاترین به عنوان عضو جدید تیم مدیریت، آن هم درست یک روز بعد از بمباران لینک‌های مذهبی و اعتراض کاربران غیر مدهبی به این موضوع و مظلوم‌نمایی‌های مذهبی‌ها بی‌معنی نمی‌تواند باشد.
2- بالاترین تا به حال در تنش‌ها و درگیری‌های بین کاربرها و همچنین در مناسبت‌ها و اخبار داغ نسبتاً بدون جانب‌داری و بی‌طرف اداره می‌شد اما به مرور این رویه در حال تغییر است و رفتار آن روز به روز بیشتر جانبدارانه و غیر قابل قبول می‌شود.
3- علی در گذشته به شدت با کاربر دیگری به نام کیا آرین درگیری کلامی داشته و دو طرف بارها به یکدیگر پریده بودند. علی، کیا را بارها مسخره کرده و کیا هم در مقابل به او اتهام‌های به ظاهر بدون سند و مدرکی می‌زد که این موضوع با تحریک دائمی علی و مسخره کردن و دنبال کردن کیا توسط علی در تمام لینک‌ها و ایجاد جنجال همراه بود و در مقطع زمانی خاصی بالاترین هر روز شاهد تنش بین این دو کاربر بود.
4- علی یکی از اعضای فعال محفل بسیار بدنامی بود که در برهه‌ای در بالاترین بسیار تنش ایجاد کرد و رفتارهای جنجالی و تشنج‌‌زای آن کاملاً‌محیط بالاترین را تحت تاثیر قرار داده بود و تنش‌ها به حدی بالاگرفت که مدیران بالاترین ناچار شدند رسماً محفل‌ها را غیر قانونی کنند و برای عملی کردن این موضوع هم برای کامنت‌های زیر یک لینک محدودیت زمانی 4 روز گذاشتند تا محفل نتواند به حیات خود ادامه دهد اما در عمل این قانون تنها موجب زیرزمینی‌شدن این محفل بدنام و مخفی کاری بیشتر از جانب اعضای آن شد.
5- مخفی کاری اعضای این محفل پیش از این هم وجود داشت به این صورت که به طور هماهنگ و سریع به یک لینک منفی می‌دادند تا حذف شود و از چشم دیگران مخفی شود ولی آنها چون قبلاً در آن لینک رای داده بودند می‌توانستند به گفتگو در زیر آن ادامه دهند که به طور مشخص یک بار کسی گفتگوهای یکی از این لینک‌ها را افشا کرد که سه تن از اعضای محفل در آن علناً‌ مشغول نقشه کشیدن برای آزار و حذف کاربران دیگر بودند.

6- در همان لینک اعلان انتخاب علی به بالایاری، کیا آرین (بالتازار) و دو کاربر دیگر که از اعضای فعال همان محفل مافیایی معروف بودند با یکدیگر وارد مشاجره‌ای شدند که به توهین کاربری به نام کلاغ سفید که به اعتراف خودش حساب کاربری مسدود شده‌ی ققنوس هم متعلق به او بوده به پدر کیا منجر شد. همان عملی که یک بار دیگر با کاربر دیگری به نام خیابان شماره 11 کرده بود و منجر به دعوای کلامی شدید و متعاقباً مسدود شدن حساب هر دو کاربر شده بود. در این لینک با کمال شگفتی به بالتازار و پدرش توهین شد و بلافاصله حساب کاربری او مسدود شد اما دو نفر دیگر که به همان نسبت در دعوا و توهین شریک بودند با استفاده از رانت هم محفلی با بالادار جدید به راحتی به ادامه‌ی کار خود مشغولند.
7- کاربر دیگری به نام شانن هم در اعتراض به این موضوع حساب خود را به کیاآرین داد اما آن حساب هم به سرعت مسدود شد.
8- در دعواهایی که کیا آرین همیشه با علی داشت بیشتر این نکته تکرار می‌شد که علی به دلیل روابطی که با مدیران بالاترین دارد احتمالاً به IP و مشخصات کاربران دسترسی دارد اما این موضوع از طرف علی نفی می‌شد و غالباً‌ تکرار این ادعا از جانب کیا آرین منجر به مسدود شدن حساب کاربریش می‌شد. چند هفته‌ی پیش کاربر دیگری به نام مردوک هم درباره‌ی دسترسی افراد خاصی به مشخصات کاربران اظهار نظر سربسته‌ای کرد و حسابش به سرعت بسته شد. نهایتاً در لینک مدیر شدن علی کاربری به نام mohsen_f23 درباره‌ی دسترسی علی به اطلاعات کاربران سوال کرد و بلافاصله حسابش بسته شد.

9- کلاغ سفید، صاحب آی‌دی مسدود شده‌ی ققنوس، آغاز، صاحب آی‌دی مسدود شده‌ی پرومته( بابک‌.ع.پ) و شخص دیگری با حساب کاربری رضار که رفتار و گفتارش به شدت مشابه بابک.ع.پ است و تقریباً هر جا که یکی از این دو (آغاز/بابک و رضار) باشد بلافاصله دیگری هم حضور پیدا می‌کند، از اعضای معروف محفل تعطیل شده‌ی منفور فوق‌الذکر هستند که سه نفری و گاه با همراهی سایر اعضای محفل یکی از خشن‌ترین گنگ‌ها و گروه‌های فشار بالاترین را تشکیل داده‌اند و به شدت به اذیت و آزار کاربران دیگر و لمپن‌بازی و تحقیر و تمسخر و توهین مشغولند و در تمام لینک‌هایی که این افراد حضور دارند تنش و تشنج موج می‌زند. علاوه بر این این افراد به وضوح با باز کردن چند حساب کاربری به تقلب گسترده مشغولند و با توجه به دوستی و ارتباط نزدیک با بالادارها با آزادی تمام دیگران را تهدید و حذف می‌کنند.
10- عجیب است که این رفتار در بالاترین محدود به همین یک گروه نیست. افراد و گروه‌های دیگری که همه‌ی آن‌ها اعتقادات مذهبی تند و افراطی دارند هم در بالاترین به همین رفتار مشغولند و تقلب و توهین و تهدید می‌کنند و برخوردی هم با آنها نمی‌شود. آشکارترین نمونه‌ی آن شخصی بود که به وضوح نامی برای خود انتخاب کرده بود که نشان‌دهنده‌ی هویت و رفتار مافیایی و متقلبانه‌اش داشت: پدرخوانده! او با آزادی تمام دیگران را تهدید به گوشمالی و حذف می‌کرد در موردی حتی افرادی را مستحق مرگ می‌دانست. این فرد دست کم چهار حساب تقلبی آشکار داشت که با کمال تعجب دو حساب تقلبی او بسته شده ولی دو حساب دیگر تا دیروز هنوز باز بود و با آنها مشغول فعالیت بود تا نهایتاً بعد از جنجال‌های دیروز حساب او هم احتمالاً برای دل‌خوشی کاربران غیر مذهبی بسته شد ولی حساب دیگر او (کریستال) هنوز باز است!

11- تمامیت‌خواهی و انحصار طلبی در بالاترین محدود به همین چند گنگ و گروه فشار نیست. بیشتر کاربران مذهبی بالاترین حتی تحمل دیدن یک سوال ساده را هم ندارند و در مواجهه با سوالی که مطابق میلشان نیست سعی در حذف آن دارند و در همین حال بالاترین را با لینک‌های مذهبی بمباران می‌کنند و در عوض به محض مواجه شدن با کسی که عقیده‌ای خلاف آن‌ها دارد ابتدا از در توهین و تهدید در می‌آیند و این راه اگر اثر گذار نبود از در مظلوم‌نمایی درمی‌آیند. در مقابل با دیدن یک سوال ساده به سرعت سعی می‌کنند آن را از ریشه حذف کنند. سوالی که شامل هیچ توهینی نیست و قانونی را در بالاترین زیر پا نگذاشته است بیش از 40 منفی می‌گیرد تا لابد مظلومیت کاربران مذهبی بالاترین ثابت شود! در عوض مذهبی‌ها در بالاترین به بهانه‌ی هر مناسبت مذهبی (که متاسفانه دست کم تقریباً هفته‌ای یک روز این چنینی در تقویممان وجود دارد) یک هفته‌ای بالاترین را تبدیل به مسجد و حسینیه می‌کنند و با کوچکترین اعتراضی به این موضوع هم بلافاصله شروع به مظلومیت‌نمایی می‌کنند!

12- همه‌ی این‌ها قابل تحمل بود اگر مدیران بالاترین بی طرف می‌ماندند. متاسفانه ما در جامعه‌ی واقعی هم روزانه با چنین برخوردهایی مواجهیم و انحصارطلبی و تمامیت‌خواهی تبدیل به یکی از اصول اولیه‌ی مسلمانی و دین‌داری شده است و گنگ‌ها وگروه‌های فشار هم حق هر گونه اظهار نظر مخالف را سلب می‌کنند. این ناهنجاری از فرط تکرار در جامعه‌ی ما تبدیل به نرمی قابل قبول شده و تا همین حد در بالاترین هم قابل درک بود ولی وقتی مدیران بالاترین هم رسماً وارد بازی می‌شوند و جانب‌داری و حق کشی می‌کنند دیگر هیچ جایی برای ادامه‌ی استفاده از این سایت باقی نمی‌ماند. من دیگر در بالاترین فعالیت نمی‌کنم. حساب کاربری‌ام را هم به کیا‌آرین هدیه می‌دهم که با وجود این که با او اختلاف نظر زیادی دارم و به رفتار و گفتارش در بسیاری از موارد انتقاد دارم ولی مورد ظلم دیکتاتوری بالاترین واقع شده و به ناحق حذف شده است.

13- بالاترین برای من یک وسیله بود که برای وقت گذرانی و گشت و گذار در وب از آن استفاده می‌کردم. یک باربر بود. خر چموش به درد من نمی‌خورد. قاطری که گاز بگیرد و لگد بزند و وسیله‌ی حق کشی و دیکتاتوری باشد به کارم نمی‌آید! چوبی که چماق شود بر سر دیگران برای من بیل نمی‌شود! مال بد بیخ ریش صاحبش!

پ.ن: خداحافظی با بالاترین 2!