۱۳۸۶ دی ۱۲, چهارشنبه

خداحافظی با بالاترین 2!

{پس نوشت: مال بد بیخ ریش صاحبش! (خداحافظی با بالاترین- قسمت اول!)}
14- بالاترین و به طور کلی‌تر وب‌گردی به طور مشخص نوعی اعتیاد به همراه داره. شما ازش یه عالم اطلاعات می‌گیرید ولی عملاً نود درصد این اطلاعات به دردی نمی‌خوره و کاربرد نداره. کلی دوست و آشنا پیدا می‌کنید اما عملاً و در عالم واقع هیچ کدوم از اون‌ها رو نمی‌شناسید و ارتباطی با هم ندارید. می‌تونین روابط اجتماعی گسترده داشته باشید ولی چیزی که در عمل اتفاق می‌افته اینه که شما از روابط اجتماعی واقعی و خارج از دنیای مجازی دور می‌شید. شما می‌تونید در محیط وب بسیار اجتماعی و مشهور بشین ولی به همون اندازه در واقعیت منزوی و دور از جامعه می‌شید. هر چه این منزوی شدن بیشتر و شدید‌تر بشه شما ناچارید برای جبران رضایت روحی از دست رفته‌تون بیشتر در وب و سایت‌هایی مثل بالاترین دنبال روابط اجتماعی بگردید و هر چه در محیط مجازی بیشتر بمانید بیشتر و بیشتر در زندگی واقعی منزوی و خانه نشین می‌شوید. این یک پروسه‌ی واقعی و کامل اعتیاد است. شما در وب عکس‌های خارق‌العاده و دلنواز و هوش‌ربای زیادی می‌بینید اما هرگز بوی یک گل یا وزش نسیم یا تابش آفتاب بر روی پوستتان را حس نمی‌کنید و انگشتان‌تان نرمی کفل زیبارویی را لمس نخواهد کرد. شما در وب با یک کلیک دنیا را در می‌نوردید و سوار بر امواج می‌شوید و از بالای ابرها پرواز می‌کنید و به عمق اسرار‌آمیز‌ترین و مخفی‌ترین قلعه‌ها رسوخ می‌کنید اما در دنیای واقعی آن قدر بی‌حرکت نشسته‌اید که ساعت‌هاست باسنتان درد گرفته ولی فراموش می‌کنید کمی جابه‌جا شوید، سلول‌های بدنتان دچار کمبود آب شده‌اند ولی تا آشپزخانه نمی‌روید تا یک لیوان آب بخورید، مثانه و روده‌هایتان از شدت عدم پاسخگویی به نیاز آن‌ها برای تخلیه در حال بیمار شدن هستند ولی به دست‌شویی نمی‌روید زیرا مشغول یک بحث داغ با یک مخالف سیاسی ناشناسید یا مشغول معاشقه با زیبارویی آن سوی آب‌ها هستید یا روی امواج لینک‌ها مشغول موج‌سواری و جمع‌اوری اطلاعات فراوانی هستید که به سوی شما در حال فوران هستند.
دنیای وب و اینترنت و سایت‌هایی مثل بالاترین که فیلتری برای اطلاعات جذاب و بحث و تبادل نظر و یافتن همفکران درباره آن است بسیار دلفریبند، بسیار اطلاع دهنده‌اند و به همین نسبت مخرب و غیر واقعی و به دردنخور! تقریباً کاربری در چنین سایت‌هایی نیست که به شوخی یا جدی صحبت از اعتیاد خود به آن سایت و عدم توانایی ترک آن نکرده باشد. این دقیقاً مشابه رفتاری‌ست که معتادین به مواد مخدر دارند. آن‌ها به شوخی یا جدی می‌دانند معتادند و در ذهنشان چیزی همیشه از این موضوع ناراضیست اما توان قطع وابستگی خود را ندارند. مواد مخدر به آن‌ها لذت‌های بسیار جذاب و دلفریبی می‌دهد، بر فراز ابرها پرواز می‌کنند، جهان را درمی‌نوردند، به تفکرات و مکاشفات عمیق دست می‌یابند و با افراد مشابه با خود روابط عاطفی و اجتماعی زیادی برقرار می‌کنند اما به همان نسبت که از آن‌ها استفاده کنید بیشتر از جامعه و واقعیت فاصله می‌گیرید و به همان نسبت از خودتان و سلامتی ذهنی و فیزیکی‌تان غافل می‌مانید و دور می‌شوید.
من یک معتادم و همین لحظه- نه فردا و نه وقت دیگری- ترک می‌کنم!

۹ نظر:

خیابان شماره 11 گفت...

So fucking true. I appreciate the Bala owners for closing my account so that I can get rid of it. Even if they open my account, I will never ever get back there.

ناشناس گفت...

you shut up son of a bitch

خیابان شماره 11 گفت...

hey aziz, is this really your name? "As Is"? I believe you have been in the store for a while and nobody was interested in a crappy product like you, so your stupid god decided to put you on sale "As Is" and your mom and dad happened to buy you. huh? I am hell sure your dad regrets it and feels horribly ripped off

ناشناس گفت...

برو گم شو مرتیکه بوزینه
سایت خودم رو با هیچ چیز عوض نمی کنم

خیابان شماره 11 گفت...

You didn't get it. did u? lmao ...

ناشناس گفت...

کاش هیچوقت تو سایتم استخدامت نمی کردم بوزینه

خیابان شماره 11 گفت...

استخدام؟ هاها! خیلی پرتی بابا! برو خدا روزی ات را جای دیگه حواله کنه.

ناشناس گفت...

مطلبتون قابل تامله خیلی هم قابل تامله
شاید منم به زودی ترک کنم
به منم سر بزن دوست داشتی تبادل لینک داشته باشیم تا با هم در ارتباط باشیم ببینیم میتونیم با هم ترک کنیم یا نه
http://jalebastbedanid.blogfa.com/
and
http://azhameja4u.blogfa.com

ناشناس گفت...

Damn! so true!