پسنوشت:
- یکی با توجه به این پست رفته دیده و گفته خیلی هم آروم بود و اصلاً از این خبرا نبود. ظاهراً فتیله رو کشیدن پایین و گوشههاش رو سمباده زدن و نرم کردن. با این حساب جخ چیزی جز یه مشت تصویر گرافیکی بیسروته نباید مونده باشه ازش.
- رو گیشه امروز دیدم نوشته زیر 15 سال ممنوع.
- اینجا هم همین حرفای منو زده منتها به شیوه آدم حسابی.
سادومازوخیسم در چهارسو
آتیلا پسیانی ایستاد و با لحنی عصبانی و خشن گفت:
بعد ردیف جلو، میان تماشاگران نشست و در حالی که تماشاگران در حال چک کردن موبایلهاشون بودند نویز گوشخراشی از بلندگوهای سالن شروع کرد به پخش شدن و چندین بار قطع و وصل شد.
"موبایلهاتون رو همین حالا خاموش کنید. ویبره و سایلنت نباشه. گرفتن عکس و فیلم ممنوعه. اگه نخواستید بروشورهایی که بهتون داده شده را با خودتون ببرید، زیر صندلی رهاشون نکنید، بهمون پس بدین."
بعد ردیف جلو، میان تماشاگران نشست و در حالی که تماشاگران در حال چک کردن موبایلهاشون بودند نویز گوشخراشی از بلندگوهای سالن شروع کرد به پخش شدن و چندین بار قطع و وصل شد.
این آغاز نمایش متابولیک به نویسندگی، طراحی و کارگردانی آتیلا پسیانی بود که از 9 مهر در سالن چهارسوی تئاتر شهر شروع شده و قراره اگر در این مدت حادثهای برای سالن و نمایش و عوامل و تماشاچیان به وجود نیاد یک ماه ادامه داشته باشه. اما امکان داره جلوی این نمایش به زودی گرفته بشه یا در حین اجرا آشوب یا حادثهای غیر مترقبه به پا بشه چون هیچ کدام از قربانیان (تماشاچیان) از قبل خبر ندارند شروع فوقالذکر داره اونها رو آماده میکنه که دو ساعت زیر شدیدترین ضربات شکنجهآمیز و سادیستیک آتیلا پسیانی و گروهش قرار بگیرن و به بدترین حالت از نظر روحی و روانی له بشن و آسیب ببینن.
تمام نمایش متابولیک از ابتدا تا انتها سرشار از نویزها و صداهای گوشخراشی است که از بلندگوهای اطراف تماشاچیان پخش میشه و نورها و فلشهای تند و آزاردهندهای که با تناوب متغیر خاموش و روشن میشه و دود مخصوصی که در سالنهای رقص و عروسی به عنوان جلوههای ویژه به کار برده میشه و بوی نسبتاً نامطبوع داره و حس تنگی نفس ایجاد میکنه و بوی سوختن پنبه و الکل و هوای گرم و خفقانآوری که سالن چهارسو رو در حالی که تهویه مطبوع اون خاموشه فرا گرفته و البته نمایش بدون وقفه صحنههای شکنجهی گاه جسمی و بیشتر روانی بازیگران و زجههای اونها و رفتارهای خشن و صحنههای خون و مرگ و تشنجهای طولانی و خودکشی و فریادهای از ته دل و حرکات جنونآمیز و بدوی افرادی که تحت فشار روانی و بندهای فیزیکی و نامرئی قرار میگیرند و تلاشهای مذبوحانه کسانی که دچار حالات شدید هیستریک و حملات روانی شدهاند.
کمترین اغراقی در جملات بالا و چیزهایی که از این به بعد توصیف میکنم وجود نداره.
هدف آتیلا پسیانی از این نمایش بدون هیچ شک و تردیدی شکنجه تماشاگر به هر نحو ممکنه و در اجرای این هدف به طرز خارقالعادهای موفقه. اجرای تکنیکی نور و صدا و جزئیات صحنه و بازیهای این نمایش بسیار قوی و حسابشده و جاافتاده است و این نمایش از نظر قدرت تکنیکال در ایران بینظیر است. البته تمام این قدرت تکنیکی تنها و تنها در خدمت یک هدف قرار گرفته: آزار تماشاگر.
این قدرت و اصرار فوقالعاده در اجرای تنها هدف یعنی خشونت بیپرده و شکنجه تماشاگر در هر نقطهی دیگر دنیا موجب میشد قبل از شروع آن به بیننده هشدار داده و ورود افراد زیر هجده سال در آن ممنوع بشه اما اینجا هیچ خبری از چنین هشدارهایی نبود و حتی برای راهروها و روی پلهها هم بلیط فروخته شده بود و تماشاگران جان به لب رسیده حتی راه فرار و خروج از سالن تئاتر را هم نداشتند. عجیب نبود که در پایان نمایش عدهای در اعتراض درخواست پس گرفتن پول بلیط خود را داشتند و سعی میکردند به نحوی اعتراض کنند.
متابولیک تزریق مستقیم زبالههای سمی و مخرب ذهن و روح آتیلا پسیانی به تماشاچیان است. اگر به سری فیلمهای اره (Saw) و فیلمهای مشابه یا فیلمهایی سادیستیک و آنهایی که به طور گسترده به نمایش خشونت و شکنجه میپردازند علاقه دارید، اگر از خودزنی و آزار به خود و دیگران لذت میبرید، یا دچار هیچ مشکل روانیای نیستید ولی مشتاق تجربههای تازهاید و خودتان را هم شخصی با قدرت تحمل و انعطافپذیری بالا میدانید مطمئناً میتوانید مثل من از نمایش مبهوتکننده و زیبای متابولیک لذت ببرید اما در صورتی که علاقهای به خشونت و صحنههای خشن ندارید یا زیر هجده سال سن دارید یا دچار صرع، بیماریهای جدی قلبی و تنفسی و یا افسردگی یا ناراحتیهای روحی هستید یا در حال خودسازی و تزکیه نفس هستید و روحی ملایم یا رمانتیک دارید و اگر تحمل موسیقیهای تند راک و متال را ندارید و یا خودتان را شخصی محافظهکار میدانید و در زندگی کم تحملید و زود از کوره در میروید از دیدن این نمایش حتماً پرهیز کنید.
به یک نکته هم بد نیست اشاره بشه. متابولیک به مقدار زیادی از تکنیکها و فضا و جزئیات و صحنههای فیلمی فرانسوی به نام Eden Log وام گرفته و تعدادی از صحنههای آن را تقریبا عیناً اجرا کرده و جزئیات زیادی را هم از آن برداشته. کافیست یک بار فیلم و نمایش را ببینید تا از این موضوع مطمئن شوید که آتیلا پسیانی عمداً یا سهواً از فیلم Eden Log در بسیاری از صحنهها و جزئیات و فضای کلی اثرش استفاده کرده اما هیچ ارجاعی به این فیلم در بروشور نمایش و توضیحات آن نشده.
شاید حتی با دیدن تیزر فیلم هم بشه کمی از این شباهتها رو پیدا کرد:
(نسخههای دیگهی تیزر این فیلم اینجا و اینجا)
در صفحه داخلی بروشور متابولیک این جمله از یاسمینا رضا نقل قول شده:
من هم درباره این نمایش همین تحلیل را دارم. هر گونه فلسفه و منطق بیرون کشیدن از متابولیک در عین حال که ممکن اما اشتباه است. میتوان صدها توضیح و تحلیل فلسفی و هنری و سیاسی و اجتماعی از متابولیک بیرون کشید اما متابولیک نمایشیست آبستره و انتزاعی و به شدت فرمگرا و دنبال هر نوع هدف و مفهومی به جز نمایش خشونت و آزار تماشاگر در آن گشتن بیهوده و نادرست است. اما در انتهای بروشور در کمال تعجب این جمله دیده میشود:
در زمانهای که صحبت از فرم در هنر کردن گاهی همپای کفر است و سر سگ که بزنید هنر مذهبی و آیینی و ملی تحویلتان میدهد من دربدر دیدگاهی چنین جذاب و اهدافی بدینحد بدیع و نایاب در کارگاه تئاتر ایران و نمایش متابولیکم .
(نسخههای دیگهی تیزر این فیلم اینجا و اینجا)
در صفحه داخلی بروشور متابولیک این جمله از یاسمینا رضا نقل قول شده:
"امتیاز شاعران (هنرمندان) در این است که همواره از قوانین نابجایی تبعیت میکنند که نه دنبال منطقند نه فرم ظاهر. این قوانین در خدمت حقیقتی هستند که شاید هرگونه توضیحی در حکم خیانت به آن باشد."
من هم درباره این نمایش همین تحلیل را دارم. هر گونه فلسفه و منطق بیرون کشیدن از متابولیک در عین حال که ممکن اما اشتباه است. میتوان صدها توضیح و تحلیل فلسفی و هنری و سیاسی و اجتماعی از متابولیک بیرون کشید اما متابولیک نمایشیست آبستره و انتزاعی و به شدت فرمگرا و دنبال هر نوع هدف و مفهومی به جز نمایش خشونت و آزار تماشاگر در آن گشتن بیهوده و نادرست است. اما در انتهای بروشور در کمال تعجب این جمله دیده میشود:
"کارگاه تئاتر ایران امید دارد در آیندهای نه چندان دور محملی باشد برای تمامی هنرمندانی که دغدغهی تئاتر تجربی دارند. نمایش حاضر دربردارنده تمامی تعاریف و اهداف کارگاه تئاتر ایران و نمونهی دیدگاه آن است."
در زمانهای که صحبت از فرم در هنر کردن گاهی همپای کفر است و سر سگ که بزنید هنر مذهبی و آیینی و ملی تحویلتان میدهد من دربدر دیدگاهی چنین جذاب و اهدافی بدینحد بدیع و نایاب در کارگاه تئاتر ایران و نمایش متابولیکم .
پ.ن:
پیشبینی برنامههای آینده آتیلا پسیانی در تئاتر شهر: له کردن جوجههای یک روزه با چکمه، نمایش سنگسار، اعدام، در آوردن چشم و قطع دست و پای مجرمین واقعی، اسیدپاشی به صورت تماشاگران، جنگ گلادیاتورهای حقیقی، بریدن سر بازیگران و خوردن مغز آبپز یکدیگر به صورت ضربدری، آتشزدن سالن چهارسو در حالی که درها از بیرون قفل شدهاند، خودسوزی کارگردان حین اجرای نمایش، خفهکردن بچهگربهها، به دار کشیدن تماشاگران به صورت رندوم، بیرون کشیدن جنین از شکم زنان حامله، بانجی جامپینگ بدون استفاده از طناب...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر